خلاقیت در مدیریت

خلاصه:
خلاقيت داراي سه مؤلفه است: تخصص، تفكر خلاق و انگيزش كه مي تواند دروني و بيروني باشد، مديران روي هر سه اين خصوصيات مي توانند اثر گذارند ولي بر روي انگيزش كاركنان بيشتر از دو مؤلفه ديگر تأثير گذار هستند.

افزايش خلاقيت در سازمان ها مي‌تواند به ارتقاي كميت و كيفيت خدمات، كاهش هزينه ها، جلوگيري از اتلاف منابع ، كاهش بورو كراسي، افزايش رقابت، افزايش كارايي و بهره وري، ايجاد انگيزش و رضايت شغلي در كاركنان منجر گردد.نقش مدير در پرورش خلاقيت، تحريك و تشويق كاركنان، تفويض اختيار به كاركنان، پيدا كردن ذهن هاي خلاق و استفاده از خلاقيت ديگران است. نظام مديريت مشاركتي با تكيه بر خود كنترلي كاركنان، مشورت، تشويق به ابتكار و احترام به افراد، نقش مهمي در پرورش خلاقيت كاركنان ايفا مي كند.

تكنيك هاي خلاقيت گروهي شامل تحرك مغزي، گردش تخيلي، تفكر موازي، ارتباط اجباري، شش كلاه تفكر، از تكنيك هاي مؤثر در تقويت تفكر خلاق هستند.

 

مقدمه
با پيشرفت روز افزون دانش و فناوري وجريان گسترده اطلاعات، امروزه ‌جامعه‌ما نيازمند آموزش ‌مهارت هايي ‌است‌ كه با كمك آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوري به پيش برود.هدف ‌بايد پرورش ‌انسان هايي ‌باشد كه ‌بتوانند با مغزي‌ خلاق ‌با مشكلات ‌روبرو شده ‌و به‌حل ‌آنها بپردازند. به‌گونه اي‌ كه‌انسان ها بتوانند به خوبي ‌با يكديگر ارتباط ‌برقرار كرده ‌و با بهره‌گيري ‌از دانش جمعي ‌و توليد افكار نو مشكلات ‌را از ميان ‌بردارند. امروزه‌ مردم ‌ما نيازمند آموزش ‌‌خلاقيت هستندكه با خلق ‌افكار نو به‌سوي ‌يك‌جامعه ‌سعادتمند قدم‌ بردارند. رشد فزاينده‌ اطلاعات‌، سبب ‌شده ‌است‌ كه ‌هر انساني ‌از تجربه ‌و علم ‌و دانشي ‌برخوردار باشد كه‌ ديگري ‌فرصت‌ كسب‌ آنها را نداشته ‌باشد، لذا به‌ جريان‌ انداختن ‌اطلاعات‌ حاوي‌ علم‌ و دانش‌ و تجربه ‌در بين‌انسان ها يكي‌از رموز موفقيت‌ در دنياي‌ امروز است‌. هيچ‌ كس‌قادر نيست‌ به‌ ميزان ‌اطلاعات ‌واقعي ‌هر كس‌كه‌ در گوشه‌ ذهن ‌او نهفته ‌است ‌پي‌ببرد. اين‌ اطلاعات ‌زماني‌ به‌ حركت‌ درمي‌آيد كه‌ انگيزه‌اي ‌قوي‌‌سبب رها شدن آن به‌بيرون ‌ذهن مي شود. در اين‌مرحله‌ انسان ها به ‌سرنوشت ‌يكديگر حساسند و در جهت‌ رشد يكديگر مي‌كوشند و در نهايت‌ سبب‌ مي‌شود جرياني ‌از علم‌ و دانش‌و تجربيات‌ ميان‌ آنها جاري ‌شود كه‌ همين‌ امر زمينه‌ساز نوآوري‌ و خلاقيت‌ خواهد بود.

يكي‌از عوامل‌مؤثر در بروز خلاقيت‌در يك‌جامعه‌،زمينه‌سازي‌و بسترسازي‌در بين ‌انسان ها جهت‌ ايجاد فرهنگي‌است‌كه‌ در آن‌ همگان‌ در تلاش‌براي‌رشد دادن ‌ديگري‌ هستند و با تاثير بر روي يكديگر به پيشرفت جامعه كمك مي كنند.
يكي از شرايط‌ لازم‌ براي‌ پديدار شدن‌افكار نو، وجود آرامش ‌براي ‌مغز است‌. به‌ همين ‌خاطر لازم‌ است‌ انسان ها بكوشند در جامعه‌ شرايطي‌ پديد آيد كه ‌در بستر آن‌ مغز بينديشد و تكامل يابد و سبب‌ساز افكار نو شده‌ و شرايط ‌براي‌ سازندگي‌ در جامعه‌ مهيا شود. با افزايش‌ سپرده‌گذاري هاي‌ اخلاقي ‌مي‌توان ‌شرايط را براي‌ شكل‌گيري‌ يك‌محيط‌ آرامبخش‌ در جامعه ‌فراهم‌كرد، كاهش‌ سپرده‌گذاري هاي اخلاقي‌ در جامعه‌ سبب‌مي‌شود كه‌ زمينه ‌براي‌ گسسته‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعي‌گسترش‌يابد و با سست‌شدن ‌پيوندهاي ‌اجتماعي‌، شرايط ‌لازم ‌براي ‌بروز خلاقيت‌ در جامعه‌ سخت‌تر مي‌شود. زيرا فرصتي ‌براي‌تفكر كردن ‌وجود نخواهد داشت‌.

 

تعريف خلاقيت (CREATIVITY)

از خلاقيت  تعريف هاي زيادي شده است. در اينجا برخي از تعاريف مهم راموردبررسي قرار مي دهيم  

·         خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان

·         خلاقيت به كارگيري توانايي هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است

·         خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجود آوردن يك انگاره يا انديشه جديد در بحث مديريت نظير به وجود آوردن يك محصول جديد است

·         خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به طرزي نوين

 

 الف - تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي:

خلاقيت يكي از جنبه هاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغييراطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.

تفكر بر دونوع است: 1 - تفكر همگرا     2 - تفكر واگر

*تفكر همگرا عبارت است از فرايند بازآرايي يا دوباره سازي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت

*تفكر واگرا عبارت است از فرايند تركيب و نوآرايي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقيت يعني تفكر واگرا.

براساس اين تعريف خلاقيت ارتباط مستقيمي با قوه تخيل يا توانايي تصويرسازي ذهني دارد. اين توانايي عبارت است از فرايند تشكيل تصويرهايي از پديده هاي ادراك شده در ذهن و خلاقيت عبارت است از

فرايند يافتن راه هاي جديد براي انجام دادن بهتر كارها؛

خلاقيت يعني توانايي ارائه راه حل جديد براي حل مسائل ;

خلاقيت يعني ارائه فكرها و طرح هاي نوين براي توليدات و خدمات جديد استمرار آن پس از غيبت آن پديده‌ها.

 

ب - تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني

خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاي كميت يا كيفيت فعاليت هاي سازمان«مثلا افزايش بهره وري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينه ها، توليدات ياخدمات از روش بهتر، توليدات يا خدمات جديد و...».

 روبرت جي استرنبرگ و ليندا اي اوهارا 1 در بررسي هاي خود شش عامل را در خلاقيت افراد موثر دانسته اند:

 دانش:داشتن دانش پايه اي در زمينه‌اي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي؛

توانايي عقلاني:توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسايل؛

 سبك فكري:افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد ، سبك فكري ابداعي را بر مي گزينند؛

انگيزش:افراد خلاق عموما براي به فعل درآوردن ايده هاي خود برانگيخته ميشوند؛

شخصيت:افراد خلاق عموما داراي ويژگيهاي شخصيتي مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بيروني و داخلي و نيز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛

محيط:افراد خلاق عموما در داخل محيط‌هاي حمايتي بيشتر امكان ظهور مي‌يابند

 اين محققان مشخص كردند كه عمده‌ترين دليل عدم كارايي برنامه هاي آموزش خلاقيت تاكيد صرف اين برنامه ها بر تفكر خلاق به عنوان يكي از شش منبع موثر در خلاقيت است.جايي كه ساير عوامل نيز تاثير بسزايي در موفقيت و شكست برنامه هاي آموزش خلاقيت ايفا مي كنند(استنبرگ و اوهارا 1997)2 جورج اف نلر در كتاب هنر وعلم خلاقيت براي خلاقيت مراحل چهارگانه:

آمادگي(preparation)، نهفتگي، اشراق و اثبات (Verification) را ذكر كرده است. از اين ديد، افراد خلاق ابتدا با مسئله يا يك فرصت آشنا شده و سپس از طريق جمع آوري اطلاعات با مسئله يا فرصت مورد نظر درگير ميشوند.در مرحله بعد افراد خلاق روي مسئله تمركز مي كنند. 

در اين مرحله فعاليت ملموسي مشاهده نمي شود و فرد سعي در نظم دادن تفكرات، انديشه ها،تجارب و زمينه هاي قبلي خود جهت نيل به يك ايده دارد.درگيري ذهني عميق فرد(خودآگاه و ناخودآگاه)فراهم كردن فرصت (جهت تفكر بر مسئله) به خلق و ظهور ايده اي جديد و بديع منجر مي شود. در نهايت فرد خلاق در صدد برمي آيد صلاحيت و پتانسيل ايده خويش را به اثبات برساند.

 

نوآوري

منظور از نوآوري خلاقيت متجلي شده و به مرحله عمل رسيده است، به عبارت ديگر، نوآوري يعني انديشه خلاق تحقق يافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول ، فرايند وخدمات جديد به بازار است؛ نوآوري به كارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است.

 

خلاقيت و نوآوري چگونه با هم مرتبط شده اند؟

خلاقيت به طور عام يعني توانايي تركيب انديشه ها به شيوه اي منحصر به فرد يا ايجاد ارتباطي غير معمول بين انديشه ها.

يك سازمان كه مشوق نوآوري است ساز ماني است كه ديدگاه هاي ناشناخته به مسايل يا راه حل هاي منحصر براي حل مسايل را ارتقا مي دهد.نو آوري فرايند كسب انديشه اي خلاق و تبديل آن به محصول و خدمت و يا يك روش عملياتي مفيد است.

سه مجموعه از متغيرها وجود دارند كه مي توانند نوآوري را ايجاد كنند.آنها به ساختار سازماني، فرهنگ و توانايي منابع انساني مربوط مي‌شوند.

 

چگونه متغيرهاي ساختاري بر نوآوري اثر مي گذارند؟

بر اساس پژوهش هاي گسترده ،با توجه به متغيرهاي ساختاري مي توانيم سه گزاره را بيان كنيم.اول اينكه ساختارهاي مكانيكي اثري مثبت بر نوآوري دارند زيرا كه تخصص كاري آنها پايين تر است، قوانين كمتري دارند و عدم تمركز در آنها بيشتر از ساختارهاي مكانيكي است.همچنين انعطاف پذيري، قدرت انطباق و بارور كردن را كه پذيرش نوآوري ها را آسان تر مي كند، بيشتر مي‌كنند.دوم اينكه دسترسي آسان به منابع فراوان عامل كليدي نوآوري است.فراواني منابع به مديران اين توانايي را مي دهد كه بتوانند براي نو آوري هزينه كنند و شكست ها را بپذيرند.در نهايت ارتباط بين واحدها با تسريع در كنش متقابل خطوط سازماني به شكستن سدهاي احتمالي در برابر نوآوري مدد مي رساند.البته هيچ يك از اين سه متغير نمي تواند وجود داشته باشد مگر اينكه مديران ارشد به اين سه عامل متعهد باشند.

 

چگونه فرهنگ سازماني بر نوآوري اثر مي‌گذارد؟

سازمان هاي نو آور فرهنگي مشابه دارند.آنها تجربه كردن را تشويق مي كنند.آنها هم به موفقيت ها و هم به شكست ها پاداش مي‌دهند.آنها از اشتباهات تجربه كسب مي‌كنند.يك فرهنگ نوآور داراي هفت ويزگي زير است

 

پذيرش ابهام؛ شكيبايي در امور غير عملي؛ كنترل هاي بيروني كم؛ بردباري در مخاطره؛ شكيبايي در برخوردها؛ تاكيد بر نتايج تا بر وسايل.؛ تاكيد بر نظام باز.

 سازمان از نزديك محيط را كنترل مي كند و سريعا به تغييرات آنطور كه اتفاق مي‌افتند پاسخ مي‌دهد.

 

كدام متغيرهاي منابع انساني بر نو آوري اثر مي گذارند؟

در مقوله منابع انساني در مي‌يابيم كه سازمانهاي نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضاي خود را آن طور كه روز آمد باشد تشويق مي‌كنند.امنيت شغلي در سطح عالي براي كاركنان خود فراهم مي آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را كاهش دهند و به افراد جرأت مي دهند كه تغيير پذير باشند. زماني كه انديشه اي جديد تكامل مي يابد پيشتازان تغيير فعالانه و با شور و شوق انديشه را تعالي مي بخشند و آن را حمايت مي كنند بر مشكلات چيره مي‌شوند و اطمينان ميدهند كه نوآوري به مرحله اجرا در خواهد آمد.

 

ويژگي هاي افراد خلاق

روانشناسان سعي داشته اند تامشخصات افرادي كه داراي سطح بالايي از خلاقيت هستند مشخص كنند، «استيز» عوامل زير را براي افراد خلاق بيان داشته است:

*سلامت رواني و ادراكي: توانايي ايجاد تعداد زيادي ايده به طور سريع؛

*انعطاف پذيري ادراك: توانايي دست كشيدن از يك قاعده و چارچوب ذهني؛

*ابتكار: توانايي در ايجاد و ارائه پيشنهادهاي جديد؛

*ترجيح دادن پيچيدگي نسبت به سادگي: توجه كردن و درنظرگرفتن چالش هاي جديد مسائل پيچيده؛

*استقلال راي و داوري: متفاوت بودن از همكاران در ارائه نظرات و انديشه هاي نو

 

عده اي ديگر ويژگي هاي افراد خلاق را به صورت زير دسته بندي مي كنند: خصوصيات ذهني - كنجكاوي - دادن ايده هاي زياد درباره يك مسئله - ارائه ايده هاي غيرعادي - توجه جدي به جزئيات - دقت و حساسيت نسبت به محيط به خصوص به نكاتي كه درنظر ديگران عادي به شمارمي روند- روحيه انتقادي - علاقه وافر به آزمايش كردن و تجربه - نگرش مثبت نسبت به نوآفريني خصوصيات عاطفي - آرامش و آسودگي خيال - شوخ طبعي - علاقه به سادگي و بي تكلمي در نوع لباس و جنبه‌هاي گوناگون زندگي - دلگرمي و اميد به آينده - توانايي برقراري ارتباط عميق و صميمانه با ديگران- اعتماد به نفس و احترام به خود- شهامت خصوصيات اجتماعي - پيش قدمي در قبول و رويارويي با مسايل - مسئوليت پذيري و توانايي سازمان دادن به فعاليت هاي گوناگون - قدرت جلب حس اعتماد و اطمينان ديگران

 

فرصت هاي خلاقيت

فرصت هاي خلاقيت در چهار گروه فرصت داخلي و سه گروه فرصت هاي خارجي تقسيم بندي شده است: وقايع غيرمنتظره : مثل شكستها يا موفقيتهاي غيرمنتظره، ناسازگاريها و نيازهاي فرايندي و تغييرات در صنايع و بازارها

 سه فرصت خارجي در محيط علمي و اجتماعي سازمان نيز عبارت است از: تغييرات جمعيتي و تغيير نگرش ودانش جديد. رشد و شكوفايي استعدادها و سوق‌دهنده به سوي خودشكوفايي؛ موفقيت هاي فردي، شغلي و اجتماعي؛ پيدايش سازمان؛ توليدات و خدمات؛ افزايش كميت، تنوع توليدات و خدمات؛ افزايش كيفيت توليدات و خدمات و موفقيت در رقابت؛ كاهش هزينه ها، ضايعات و اتلاف منابع؛ افزايش انگيزش كاري كاركنان سازمان؛ ارتقاي سطح بهداشت رواني و رضايت شغلي كاركنان سازمان؛ ارتقاي بهره وري سازمان؛ موفقيت مجموعه مديريت و كاركنان سازمان؛رشد و بالندگي سازمان؛ تحريك و تشويق حس رقابت؛ كاهش بوروكراسي اداري «كاهش پشت ميزنشيني ومشوق عمل گرايي»؛ تحريك و مهياكردن عوامل توليد